گزدون
| ||
|
حرف های ناگفته مصطفی آبسالان نداشتن رابطه و پول مانع از رسیدن به خواسته های فوتبالی ام شد سایت گزدون: در حین بازی فوتبال استقلال تهران و ذوب آهن اصفهان یکی از توپ جمع کن ها وارد میدان شد. این حرکت در رسانه های محلی، ملی و جهانی باز تاب هایی داشت. مصطفی آبسالان ساکن روستای گندی زار بخش پاتاوه شهرستان دنا که به عنوان توپ جمع کن در باشگاه ذوب آهن اصفهان مشغول بود وارد زمین بازی شد و برای دقایقی در روند بازی این دو تیم اخلال به وجود آورد. سایت استان جهت روشن نمودن افکار عمومی مصاحبه ای با وی انجام داد. متن مصاحبه بدین شرح است: مصطفی آبسالان هستم، ۲۲ ساله ساکن روستای گندی زار بخش پاتاوه. از سن ۱۷ سالگی به دلیل علاقه شدید به فوتبال و علیرغم اصرار پدرو مادر جهت ادامه تحصیل، ترک تحصیل کردم و عاشق فوتبال هستم. در یک خانواده فقیر زندگی می کنم شغل پدر و مادرم کشاورزی است. فقر مالی دلیلی برای پا پس کشیدن من از دنیای فوتبال نیست. بسیاری از بازی ها را با سفر به استان های دوردست و تهران از نزدیک می بینم و در صورت نداشتن پول برای سفر از دوستان خود پول قرض می گیرم. سعی کردم استعدادهای ورزشی خود را با مراجعه به باشگاههای استان مانند برق وشهرداری یاسوج بروز نمایم ولی چه بگویم که نداشتن رابطه و پول مانع از رسیدن به خواسته های فوتبالی ام شد. مرتب در تکاپو بودم، شب و روز من شده بود فوتبال و آرام و قرار نداشتم. یک شب به اتفاق برادرم در اتاق خواب بودیم نیمه های شب خواب دیدم که لیونل مسی توپی وارد دروازه حریف کرد به طرف مسی دویدم و وی را درآغوش گرفتم غافل از این که خوابی بیش نبود ولی به جای لیونل مسی بخاری اتاق خواب را در آغوش گرفتم که برادرم مانع از سوختن من شد. عاشق و هوادار تیم استقلال هستم و سعی کردم بازی های این تیم را در تهران و شهرستان ها از نزدیک ببینم. از هر راه ممکن سعی داشتم خودی نشان دهم. سکوهای ورزشگاه آزادی را با شعار و هواداری برای تیم استقلال گرم می کردم. جلوی دوربین های تلویزیونی و رسانه ای ظاهر می شدم و برای هواداران نیز شناخته شده بودم به طوری که در یک بازی تماشاگران استقلال، خطاب به کی روش سرمربی تیم ملی فوتبال شعار می دادند: “کی روش یادت باشه مصطفی باید باشه”. برای گزراندن خدمت سربازی وارد نیروی هوایی ارتش شدم و در آن جا نیز به عضویت باشگاه نیروی هوایی درآمدم و در یک سری مسابقات فوتسال تیم ما قهرمان و خودم نیز آقای گل مسابقات شدم. بعد از مدتی به باشگاه سپاهان اصفهان و آقای قلعه نویی مراجعه کردم و با التماس از وی خواستم تا جایی در تیم سپاهان اصفهان داشته باشم باز هم نشد. دوباره مأیوس نشدم و راهی باشگاه ذوب آهن اصفهان شدم و تلاش هایم برای بازی در این تیم نیز به دلیل این که وضعیت مالی مناسب نداشته و پدر کت شلواری نداشتم نیز به جایی نرسید. به هر راهی زدم به در بسته خوردم. مجبور شدم برای اینکه بعداٌ بچه هایم بتوانند در باشگاه ذوب آهن بازی کنند توپ جمع کن این تیم شدم به امید اینکه از حالا راهی برای آیندگان خود در فوتبال باز کنم. به خانواده ام گفته بودم که باشگاه به من خوابگاه داده، درحالی که در برخی مواقع به دلیل نداشتن خوابگاه در پارک های شهر اصفهان شب را به صبح می گذراندم. در بازی ذوب آهن اصفهان و استقلال در کنار زمین به عنوان توپ جمع کن مشغول بودم. به فکر عمیقی فرو رفتم و از خودم سوال کردم چرا من یک آندو تیموریان نباشم. من که هدفم خدمت به مردم است. من که حاضرم با نان و پیاز خود بسازم و چشم داشت مالی از باشگاه ندارم و فقط دوست دارم بازی کنم. سه پیراهن بر تن داشتم که شب قبل از مسافرت با پرداخت ده هزارتومان به یک خطاط در شهر پاتاوه متنی که برخاسته از دلم بود را روی آن نوشتم. والدین با دیدن این متن و پیراهن از من خواستند این کار که با این نوشته وارد زمین بازی شوم را انجام ندهم. در حین بازی توپی را به درون زمین بازی انداختم و با فرستادن صلوات وارد زمین شدم و از پشت سر دروازه بان استقلال توپ را وارد دروازه فروزان فر نمودم. بعد از آن به نیمه های میدان رسیدم و پیراهنی که روی آن نوشته بودم “گناه من چیست که در این فوتبال جایی ندارم” را به تماشاگران،بازیکنان، نیمکت نشینان و دروبین های تلویزیونی نشان دادم. هدفم نه مشهور شدن بود و از قبل نیز به خانواده ام گفته بودم که اگر هدفم مشهور شدن باشد به سمت بازیکنان می روم و یکی از آنها را در آغوش می گیرم. به هر دری زدم از هر راهی وارد شدم نتوانستم استعداد ورزشی و جایگاه خود را به دست آورم و این کار را برای مطرح شدن خواسته ام در برنامه ها و برنامه نود و آقای فردوسی پور که سعی دارد در فوتبال عدالت رعایت شود انجام دادم. بعد از خارج کردنم از زمین توسط انتظامات راهی بازداشتگاه شدم که با وساطت مسئولین باشگاه ذوب آهن از بازداشت بیرون آمدم و به خانه بازگشتم. در پایان از دو باشگاه بزرگ استقلال و ذوب آهن و تماشاگران و در یک کلام از مردم شریف و ورزش دوست ایران عذر خواهی می کنم. تهیه گزارش: عزت اله محسنی پور نظرات شما عزیزان:
واقعا چه دل جراتی داشت این اقا مصفطی :دعا میکنم براش که به ارزوش :دوستان شما هم دست به عا شید برا.ش: ؟علی پاتاوه
واقعا این اقا مصطفی چه دل جرأتی داشته که همچی کاری کرده:از همینجا براش دعا میکنم.که به آرزو هاش برسه دوستان شما هم دست به دعا بشید براش که به آرزهاش برسه
برچسبها: [ چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:گندی زار,شهر پاتاوه,باشگاه سپاهان,باشگاه ذوب آهن,استقلال,شهرداری یاسوج,برق یاسوج,آندرانیک تیموریان,نیروی هوایی ارتش,لیونل مسی,کی روش, ] [ 13:11 ] [ عزت اله محسنی پور ]
|
فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 |
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |